بلوچستان

اقوام شناسی و تاریخ بلوچستان

بلوچستان

اقوام شناسی و تاریخ بلوچستان

بلوچ و براهویی و شورش خود//مرکز تجزیه و تحلیل قبیله ای فرهنگی و جغرافیایی تحقیقات


بلوچ و براهویی - و شورش خود



  





1901 کلات


"... چنین سیستم ممکن است به خوبی کار می کنند تا زمانی که یک خط کش قوی در کلات وجود دارد، اما
یک بار قدرت خود را کاهش، نتیجه طبیعی جنگ داخلی بود ... "
R. هیوز بولر، 1901



قبایل ساکن بلوچستان تحت فشار یکسان موثر بر اقوام افغانستان در طول تاریخ خشونت آمیز خود آمد. زندگی
در تقاطع آسیای مرکزی به حال یک نقطه ضعف بزرگ، و این شامل تهاجمات مکرر و سریال توسط قبایل کوچ فشرده از خود
وطن اصلی و ارتش پس از فتح خم. به طور کلی، این تهاجم از غرب آمد - در امتداد همان مسیر از مهاجرت قبیله ای است. به
جنوب افغانستان، قبایل فرد شروع به سازماندهی خودشان را به واحدهای بزرگتر به امید دفاع از خود در برابر تکرار
تهدیدات در حال ظهور از غرب از مناطق قبیله ای خود را. فقط ارتش اسکندر کبیر وارد منطقه با استفاده از "مسیر شمال،" و حتی
او تصمیم گرفت مسیر واضح تر جنوب به عنوان مردان خود را تلاش برای ترک آسیای مرکزی است. زمین از جنوب، کمتر در مناطق بیابانی بزرگ، بود
راه تاخت و تاز ایده آل و ارتش پس از ارتش آن استفاده می شود.
قبایل بلوچ نیز به این منطقه از غرب مهاجرت کردند. سنت های آنها می گویند که از مجاورت شهر حلب، سوریه، در حالی که
محققان مطالعه زبان شناسی مقایسه ای نشان می دهد منشاء آنها در منطقه دریای خزر، احتمالا یک ایستگاه بین راه با اقامت طولانی قبل از
با ورود مهاجران تهاجمی تر فشار به سمت شرق. با این وجود، قبایل بلوچ در بلوچستان در 1000 AD بودند و
ذکر شده در کتاب فردوسی، در شاهنامه (کتاب پادشاهان)، و مانند تمام لشکریان مهاجم به آنها به عنوان مهاجم که شرح داده شد، "مانند مبارزه با
قوچ همه در جنگ تعیین می شود. "1
به عنوان آخرین قبایل مهاجرت به می رسند، بلوچ مجبور به جابجایی و یا جذب اقوام که در حال حاضر حال و اشغال این سرزمین بودند.
مخالفت قبایل قدرتمند Brahui2، بلوچ قادر به غلبه بر آنها بود تا به یک جنگ داخلی طولانی بین پوست و Lashari آغاز شد
بلوچ قبایل که آنها را قابل ملاحظه ای تضعیف شده است.
پس از شکست دادن Brahui تحت رئیس خود، میرحسین Chakar از قبیله پوست در حدود 1487، پادشاهی بلوچ در 30 نابود شد -
سال جنگ داخلی میان قبیله پوست و رقیب آن، Lasharis. بلوچ ها به سمت شرق گسترش یافته بود به عنوان آنها را به سند پاکستان مدرن گسترش و
1. www.geocities.com / pak_history / baluchistan.html در 2009 اوت 15 قابل دسترسی است.
2. قبایل Brahui احتمالا در منطقه طولانی قبل از ورود سری مهاجرت از مهاجمان از شرق و ممکن است ساکنان اصلی این منطقه بوده است.
تنها در میان ساکنان منطقه، Brahui دراویدی زبان عمیق در هند صحبت می کنند

////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////


استان مرزی شمال غرب (ایالت سرحد) قبل از اینکه توسط مغول قدرتمند هند متوقف شد. نام دره غازی خان و دره اسماعیل خان
به عنوان یادآور حضور بلوچ در این مناطق در century.3 16
هنگامی که آنها توسط جنگ داخلی ضعیف شد، قبایل بلوچ تحت کنترل جمعیت آنها یک بار شکست سقوط کرد - Brahui - که رهبران
خوانین قدرتمند کلات شد. هر گونه تلاش در درک از قبایل بلوچ نیاز به یک بررسی دقیق از نقش Brahui
گروه های قومی. کلات بود به خوبی می چرخاند به تقسیم دو شاخه بزرگ از قبایل بلوچ، آنها را راحت تر به کنترل. در شمال
Brahui و بلوچ قبایل در مناطق گسترده ای تحت کنترل پشتون ها - کاکر، ترین، Pani، و Shiranis که اشغال ژوب، کویته، پیشین،
مناطق Loralai، و Sibi و همچنین مجاورت تخت-Sulaiman.4
حضور این قبایل رزمی، همراه با قبایل متحد خود در افغانستان، به طور موثر قبایل بلوچ ضعیف از مسدود
به سمت شمال گسترش در حالی که خان از قبایل Brahui کلات آنها را جدا نگه داشته. و خان نیز در گزینه های آنها ممکن است در نظر محدود بود:
"حاکمان کلات هرگز به طور کامل مستقل بودند. همیشه وجود دارد ... یک قدرت برترین و آنها را در معرض. در اولین بار
آنها روسای صرفا خرده بودند. بعد از آن آنها به سفارشات از امپراطوران مغول دهلی و حاکمان قندهار متمایل، و مردان-atarms عرضه
در تقاضا. بیشتر دستورات بی چون و چرا از حاکمان افغانستان به اتباع خود را از کلات هنوز موجود می باشد، و غلبه Sadozais و
قوم بارکزی در سال 1838 شناخته شد. "5
اما قبایل Brahui، زبان دراویدی و یکپارچه در قبایل بلوچ نیست، قادر به کنترل بلوچ بزرگتر و جنگاوران بود. بیشتر
درگیر از موقعیت جغرافیایی خان بود. افسر انگلیسی R. هیوز بولر توضیح داد: در یک بخش از 1،901 بلوچستان فرهنگ جغرافیایی:
از مواضع خود که از آنها کنترل بلوچستان حذف، نبوت R. هیوز بولر را خود انجام به عنوان یک سری از جنگ های داخلی شد و
شورش در طول تاریخ پاکستان ادامه داد.
هیوز بولر همچنین نوشت که "... جوشکاری با هم از قبایل هم اکنون آهنگسازی کنفدراسیون Brahui به یک کل همگن
یک رویداد نسبتا اخیر بود .... سنت های خود را به ما بگویید که آنها کلات از بلوچ به دست آورد، و آنها در انجام این کار کمک شد
توسط Raisanis و Dehwars ... کمک به Raisanis به ذکر است به این دلیل که Raisanis افغان مسلم است. "7
"جوش با هم قبایل" و تشکیل خارجی اتحاد هایی که اجازه Brahui خان کلات و نیروهای خود را برای حفظ سطح قابل توجهی از
کنترل خود را بر بزرگتر، پرجمعیت بلوچ و پشتون قبایل موجود در بلوچستان. موقعیت آنها، به تنهایی، در کلات اجازه Brahui به تقسیم
دو بخش قبیله ای بلوچ بزرگ و این سیستم بسیار از ثبات که بلوچستان به مراتب بیشتر رام از این نزدیکی افغانستان ارائه



دولت کلات (به رنگ قرمز)
بین 25 درجه 1 'واقع شده بود
و 30 درجه 8'N و 61 ° 37 '
و 69 درجه 22'E.کل
منطقه کلات 11593 بود
مایل مربع. این اشغال
در کل از مرکز
و جنوب غرب
استان بلوچستان،
به غیر از
دندانه های ناشی از
ایالت لاس بلا.

///.
در سال 1955، تمام آن را تغییر داد. کلات از طریق اتحاد آن جان سالم به در کرده بود،
اگر نه انقیاد آشکار خود را به نیروهای قدرتمند خارجی، مانند
ایرانیان نادر شاه، پشتون احمد شاه درانی، و رابرت
سلطنتی ارتش بریتانیا Sandeman است، اما پاکستان به تازگی شکل گرفته
کمتر قابل اعتماد به عنوان یک متحد بود. به عنوان توانایی پاکستان برای کنترل آن
سیاست های داخلی، "ایالات" نیمه مستقل آن جذب شدند
به بلوچستان به شکل یکی از چهار استان پاکستان در 1955.8
متاسفانه، "قانون آهن عواقب ناخواسته"
منجر به افزایش بی ثباتی. این هیوز، پیش بینی شده بود
بولر در سال 1901 در مقاله خود در Brahui که در 1901 ظاهر شد
سرشماری بلوچستان: "تا زمانی که یک رهبر قوی در کلات وجود دارد
... یک بار قدرت خود را کاهش شد، نتیجه طبیعی جنگ داخلی بود. "
بیشتر متاسفانه، بی ثباتی افزایش به زودی شروع به رسم
در نزدیکی افغانستان به نزاع سیاسی و نظامی.
سوال کلیدی این است که ظهور ساده است. اگر انگلیسی ها اهمیت خان کلات در تعادل قبیله ای از قدرت بود که متوجه
تا به ثبات بلوچستان بحرانی، به همین دلیل حاکمان جدید پاکستان این خانم بود؟حذف اثر ثبات از خان کلات که
قدر و منزلت و نفوذ نیمه مذهبی خلاء قدرت در پی این تصمیم مایه تاسف است که به زودی توسط رهبران قبیله ای فردی پر شده بود به سمت چپ
و "نتیجه طبیعی" هیوز بولر در آینده بود طولانی نیست. بزرگترین گروه سیاسی پاکستان، کسانی که پنجابی صحبت کردن، قصد ایجاد شد
مدرن دولت ملت و بلوچستان بنادر و منابع طبیعی قابل توجه است که در جاهای دیگر در پاکستان در دسترس بودند. مستقل
کشورهای با پورت ها و منابع طبیعی نبود که به توسط Punjabis.9 تحمل شود
هنگامی که Brahui خان کلات حاضر به پیوستن به کشور جدید پاکستان در سال 1947، کلات به سرعت توسط ارتش پاکستان در اشغال شد
1948 - تحریک شورش برای اولین بار است که توسط برادر خان رهبری می شد، شاهزاده کریم Khan.10 متاسفانه، در نزدیکی افغانستان محاط به خشکه بوده، فاقد
منابع طبیعی، و بلافاصله از ریخته گری چشم آزمند در بخش گسترده ای از بلوچستان مشکوک شد. از خاص مشکوک به علاقه بود
منطقه اطراف بندر گواتر، منطقه های عمان در زمان حکومت می کرد. به همان اندازه برای روابط افغانستان و پاکستان در آینده مایه تاسف است، شاهزاده کریم
خان و پیروان او در این نزدیکی استان قندهار افغانستان به پناهگاه منتقل کرد. روابط بین دولت باستانی افغانستان
و به کشور جدید پاکستان در حال حاضر توسط تقاضا برای ایجاد پشتونستان، یک دولت دست نشانده برای افغان مسموم که می
از امروز حدود شمال استان شمال غرب به جنوب به دریای عرب کشیده شده است. این ادعا های ضد و نقیضی در حال توسعه
بیش از بلوچستان منجر به پاکستانی تبدیل شدن به طور فزاینده عصبانی به عنوان سلطنت درانی در افغانستان آغاز شد برای اشاره به منطقه به عنوان "جنوبی
پشتونستان. "رسیدن شاهزاده کریم خان در افغانستان کمی به حل و فصل اعصاب چیز ساییده شده در leadership.11 جدید و بی تجربه پاکستان
شورش کوتاه مدت شاهزاده کریم خان به دلیل عدم توانایی خود را برای جذب حمایت خارجی برای ایجاد یک بلوچستان مستقل شکست خورده است.
انگلستان کار می کرد تا اطمینان حاصل شود که پاکستان با ثبات باقی مانده است در حالی که دولت سلطنتی افغانستان باقی مانده قادر به حمایت از کریم خان به تنهایی. استالین
اتحاد جماهیر شوروی علاقه مند باقی مانده است، اما غیر صریح بود چرا که آنها فرصت بیشتری برای توسعه اتحاد جماهیر شوروی دراز با پاکستان احساس می شود. به عنوان یک
در نتیجه، کریم خان مجبور به بازگشت به کلات که در آن او ادامه داد: شورش خود را تا زمانی که او و گروه کوچک خود را از پیروان دستگیر و زندانی شدند
- توسط پاکستانی. در پی این شورش ناموفق، روابط بین پاکستان و افغانستان به طور فزاینده ای تلخ و به پاکستان شد
پنجابی ها کنترل بیشتری از منابع بلوچستان را در زمان، قبایل بلوچ شروع به ساختن نارضایتی - به سوی پاکستان. متاسفانه، بذر
نوع پایدار در خاک قبیله ای بسیار حاصلخیز کاشته شد. در حال حاضر این قبایل Brahui قابل توجهی تضعیف دیگر قادر به به عنوان بافر بین عمل بود
اقوام بلوچ حالی که روابط پر تنش بین قدیمی افغانستان و پاکستان به نقطه ای رشد کرد که آشتی بعید است رخ دهد بوده است. در یک
طرف، افغانستان می خواستم ببینم ایجاد "پشتونستان بزرگ" که هر دو منابع و دسترسی به پورت برای کشور محصور در خشکی را فراهم
در حالی که پاکستان می دانست که هدف افغانستان را در از دست دادن نیمی از قلمرو ملی آنها منجر شود، می روم دو استان باقی مانده خود را، پنجاب و سند،
قادر به زنده ماندن اقتصادی - و نظامی. پاکستان فقط اولین جنگ با هند جنگیده بودند و مفهوم "پشتونستان بزرگ" تبدیل شد
مسئله ملی زنده ماندن به مدت پاکستان.
این وضعیت بدتر شده به عنوان جمعیت غالب پاکستان، پنجابی، شروع به شکایت دارند که بلوچستان 40 درصد از پاکستان تشکیل شده است
قلمرو، اما فقط چهار درصد از کل جمعیت آن است. قبایل بلوچستان موفق به تشخیص منطق پنجابی به عنوان یک سری از شورش
را ادامه داد، به اوج خود رسید - تا به امروز - در شیوع چهار سال از جنگ که در آن ارتش پاکستان اقوام بلوچ است که یک بار مبارزه 30 درگیر -
سال جنگ داخلی در میان خود.
یکی دیگر از مشاهده گر دقیق رفتار قبیله ای، افسر انگلیسی CE بروس که 35 سال در منطقه زیر 35 سال پدرش به سر برد، ارائه
بینش های مفید را در رابطه بین قبایل و و به طور کلی بر اساس شهر ساکنان در حال ظهور "د tribalized":
"... سیاسی فکر از طبقه رسمی، به که باید اضافه شود،" واسطه "و همچنین" روشنفکران "
حسادت از رهبران قبیله ای بودند. "آنها بر آنها به عنوان انقلابیون و علیه منافع و آرمان های نگاه
شرقیها کلاس های آموزش. برای، به عنوان سر هنری دابز اشاره کرد، مقامات مدنی عموما انسانهای تحصیل در شهرها، به ارمغان آورد که
یک دوست نداشتن بزرگ و سوء ظن از قبایل، سازمان قبیله ای، و رؤسای قبیله ای، و در اغلب موارد به نیست
نابود کردن آنها را با هر وسیله ای در قدرت خود را. 'نوشته شده از Irak [کذا]، آن را به همان اندازه از مرز درست است. "



بروس همچنین در مورد موقعیت از رهبران قبیله ای در رابطه با خصومت فزاینده با نخبگان شهر در حال ظهور نوشته است:
"تا به حال شما همواره از طریق ما کار کرده است. فقط به خاطر یک مرد می تواند خواندن و نوشتن آن را لزوما به این معنی نیست که
او یک مرد بهتر است یا که او می تواند قبایل ما را بهتر از ما می توانیم کنترل است. با این وجود این مردان شما به قرار دادن بر سر ما
و تعویق انداختن به. و چه نتایج بوده است؟ "13
در اینجا نهفته است سرنخی برای درک تنش میان قبایل روستایی و طبقات شهری، به رهبری پنجابی پاکستان، به عنوان آنها در نگاه
زمین و منابع تحت کنترل سران قبایل از بلوچ و گروه های قومی پشتون. این فرایند توسط نخبگان شهری که شروع به کنترل
در سال 1947 هنوز هم در جریان است که توسط CE بروس توصیف شده است:
"... بیشتر از خارج به آنها را نابود شده توسط هر وسیله ای در قدرت خود را."
تا سال 1973، دولت پاکستان به محدودیت های از صبر و شکیبایی خود را با قبایل بلوچ اجرا کرده بود. ذوالفقار علی بوتو نخست وزیر تحمیل مرکزی
قانون، بازداشت رهبران اصلی بلوچ، و 70000 نیروهای خود را به استان دستور داد. یک دانشجوی politica بلوچستان، که Selig هریسون، نوشت:
با دقت در مورد این مرحله از شورش بلوچ:
"در اوج جنگ در اواخر سال 1974، آمریکا و عرضه هلیکوپتر مبارزه با ایران، برخی از آنها سرنشین دار توسط ایران
خلبانان نیروی هوایی پاکستان در حمله به اردوگاه های چریکی بلوچ پیوست. این هلیکوپتر AH-1J Huey در-کبرا ارائه
کلید پیروزی در یک جنگ حیاتی در Chamakung در اوایل ماه سپتامبر هنگامی که یک نیروی 17،000 چریک از قبیله ماری، یکی از
27 زیر مجموعه های بزرگ بلوچ، نابود شد.
"... اجازه دادن برای اعوجاج شده توسط هر دو طرف، نزدیک به 55،000 بلوچ در اواخر سال 1974 جنگ بودند، برخی از 11،500 از آنها در
سازمان، واحد هسته سخت است. حداقل 3300 مردان پاکستانی نظامی و 5300 چریک بلوچ و همچنین صدها نفر از زنان
و کودکان گرفتار در تیراندازی، در جنگ چهار ساله کشته شدند ....
"اگر چه درگیری نظامی بین بلوچ و دولت مرکزی باز می گردد از ایجاد پاکستان در سال 1947،
استفاده از سر بی توجهی از قدرت آتش برتر از سوی نیروهای پاکستان و ایران در طول جنگ 1973-1977 در بلوچ القا
احساس خشم بی سابقه و گرسنگی گسترده برای شانس به دفاع افتخار رزمی خود را. "14
در این زمان، چریک بلوچ به سرپناه در افغانستان اجازه داده شده بود، یک بار دیگر که حاکی از دخالت دولت افغانستان در چشم
رهبران پاکستان. اما تاثیر بزرگ در قبایل بلوچ به ویژه قبیله ماری که یک شکست نظامی و تلفات سنگین در رنج بود،
دست نیروهای هوایی پاکستان و ایران - که هلی کوپتر های آمریکایی قرار بگیره. برای قبایل بلوچ، نه تنها قلمرو قبیله ای خود را هم اکنون تقسیم
و اشغال شده توسط پاکستان، ایران و افغانستان، به جای تبدیل شدن به بلوچستان بزرگ، منابع خود را در حال حاضر برای استفاده در اختصاص شد
استان بزرگتر پاکستان، سند و پنجاب.
یکی از رهبران بلوچ پیش بینی آینده از پناهگاه های امن خود در افغانستان:
"اگر ما می توانید سلاح های مدرن،" میرهزار چریکی رهبری گفت: در کمپ کلات-I-غلجایی در جنوب افغانستان،
"آن را هرگز دوباره مثل آخرین باری بود .... دفعه بعد هم که ما زمان و مکان را انتخاب کنید، و ما کمک می کنند که در آن ما می توانیم



عملیات شورشیان سطح پایین تا سال 2005 ادامه داد زمانی که یک رویداد رخ داده است برای تحریک قبایل بلوچ به عمل است.دکتر بلوچ زن
چهار سرباز پاکستانی حفاظت از حوزه های گاز سوئی در دره بوگتی مورد تجاوز قرار گرفت. در عوض از قبیله ماری حمله به نیروهای پاکستانی، این زمان آن را
قبیله بلوچ بوگتی انجام این مجله fighting.16 زمان ارائه جزئیات:
"در استان بلوچستان پاکستان، هیچ چیز در مورد بالاتر از افتخار و زن برگزار می شود، و اتهام تجاوز به عنف
از این استان بی نظم و ترتیب، غنی با زمینه گاز طبیعی، تا در آغوش به معنای واقعی کلمه. قبایل بلوچ حمله کرده اند
پالایشگاه و ایستگاه پمپاژ در زمینه گاز سوئی، دستکاری شده اند این خط لوله که گاز طبیعی به سایر نقاط پاکستان می فرستد،
را منفجر کرده اند خطوط راه آهن، و مرکز استان، کویته به فلک کشیده اند. در پاسخ، رئیس جمهور پرویز مشرف است
4500 نیروهای شبه نظامی، با حمایت 20 تانک و نه توپدار هلیکوپتر فرستاده می شود، به بلوچستان به تلاش برای برقراری نظم. آن را
یک ماموریت روی حیله و تزویر. "این می تواند آخرین نبرد ما،" سالار قبیله ای بلوچ عطاالله خان Mengal زمان گفت. "در پایان از آن،
یا سربازان خود را به زنده ایستاده، و یا ما خواهد شد. "
"... کارگران در PPL به اکبر خان بوگتی، نواب (یا خط کش) از قبیله قدرتمند بوگتی گزارش حادثه. او می گوید:
آنها به او گفت مهاجمان چهار سرباز در ارتش پاکستان بوده است. (نیروهای دولتی امکانات گاز محافظت می کند.) می گوید
نواب: "این تجاوز گروهی در خاک ما صورت گرفت، در میان ما. این نام ما سیاه شده.
"نواب می گوید که او در حال شکل گرفتن نقض زن شخصا، و او 4000 مردان مسلح می تواند جمع اوری به او را به بالا.
دیگر رهبران قبایل Mengal و ماری قول داد در مبارزات انتخاباتی خود برای عدالت به او ملحق شوند. "17
به زودی، اکبر بوگتی و برخی از رهبران ماری در حمله ارتش پاکستان کشته شدند.روزنامه پاکستانی گزارش جزئیات، اما به سمت چپ
از دلیلی برای شورش، تجاوز به دکتر بلوچ:
"Nawabzada Baramdagh بوگتی، نوه نواب بوگتی، در میان کشته شدگان، اما آقا شهید بوگتی گفت که او نمی توانست بود
این گزارش تایید می کند. یک کانال تلویزیونی خصوصی گفت که میر Balaach خان ماری نیز در این عملیات کشته شد. با این حال،
گزارش نمی تواند تایید شود. آقای درانی همچنین گفت که نواب اکبر بوگتی همراه دو تن از نوادگان او کشته شده بود،
اضافه می کند آنلاین.
"با توجه به منابع، نیروهای امنیتی این عملیات در منطقه Bhambhoor سه روز پیش آغاز شده و با استفاده از سلاح های سنگین
و توپدار هلیکوپتر. در روز شنبه، به گفته این منابع، نیروهای بیشتری را به عمل و هلیکوپتر توپدار پذیرفته شد
این منطقه در طول روز پوسته.
"منابع گفت که توپدار هلیکوپتر منطقه Chalgri از کوه Bhambhoor را هدف قرار داده و نیروهای کاهش یافته است که
اقدام در این منطقه صورت گرفت. شبه نظامیان مسلح از ماری و بوگتی قبایل نیروهای مقاومت و مبارزه سنگین گزارش شده است
چند ساعت. "18
و بازماندگان حمله پاکستان؟ طبق معمول، آنها در سراسر مرز را به پناهگاه های افغانستان در چه ممکن است یک هشدار ضمنی رفت
توسط دولت افغانستان به پاکستان برای توقف حمایت ادعایی خود را برای شورشیان طالبان و شورشیان بلوچ بی سر و صدا با حمایت روبرو هستند



افغانستان. grandson19 اکبر بوگتی و وارث احتمالی، Brahmdakh بوگتی، در زمان مسیر معمول به ایمنی در سراسر مرز، اما این فقط اضافه می کند
به تنش میان افغانستان و پاکستان در حالی که هر دو بوگتی و ماری قبایل تلفات از حملات ارتش پاکستان صورت گرفت. این اراده
اطمینان از تامین آماده از قبایل شبه نظامی مخالفت که در دسترس خواهد بود به تجمع برای حمایت از اولین رهبر کاریزماتیک در مقابل ظهور
دولت پاکستان که مصمم باقی مانده است "بیشتر از خارج به آنها را نابود شده توسط هر وسیله ای در قدرت خود را،" را به عنوان کلمات CE بروس
نبوی شد. او می دانست که "واسطه" زندگی در شهرهای معتقد بودند که اقوام باید به عنوان سازمان های اجتماعی حذف اگر دولت های ملی جدید
است برای زنده ماندن و نبوت او است که به وضوح در حال بازی کردن در بلوچستان.
حکم "بیشتر از خارج به آنها را نابود شده توسط هر وسیله ای در قدرت خود را" به نظر می رسد خود را به عنوان به خوبی در میان بازی کردن
Brahui از آنجایی که آنها به نظر می رسد از صحنه های قبیله ای و سیاسی از میان رفت. این گروه بسیار قومی که مونتاژ کنفدراسیون قدرتمند برای کنترل
قبایل بلوچ دیگر از شرکت کنندگان مهم است و معمولا به عنوان اینکه به قبایل بلوچ جذب شده گزارش شده است. بود بدون شک در گزارش وجود دارد
ثبت شده توسط R. G. Sandeman در سال 1869:
"... با اشاره به وجود اختلال دولت از Khelat، و اثر آن در افراد تپه خان، Murrees است،
Boogtees، و ج .... کل Beloochistan، از Humund (شهر دره Ghazee خان) به دریا، تحت نوسان بود
Nurseer خان از Khelat، یک رئیس برای عدالت و همچنین قابلیت های خود اشاره کرد. او نگه داشته، Murrees، Boogtees، و دیگر قبایل ساکن
در طول مسیر Kafila از آسیای مرکزی، به عنوان در نظم او به عنوان مردم دشت بود .... "20
گزارش دیگری نشان داد که قدرت از خوانین از Kelat:
"... هنوز است این واقعیت وجود دارد ... که ساده Shum تعلق دارد عمدتا به Murrees و Boogtees (افراد اسمی خان
از Khelat .... "21
اما همه از تعادل قبیله ای از قدرت به طور چشمگیری تغییر زمانی که پاکستانی کلات جذب می شود. آخرین رهبر Brahui، احمد یار خان، اعلام کرد
مستقل کلات در سال 1947 و ارتش پاکستان را اشغال کلات و خان مجبور به امضای documents.22 الحاق از آن زمان، Brahui
نفوذ در بلوچستان نزدیک به محو شده و ناظران از شورش به آرامی در حال تکامل در بلوچستان باید زیر به یاد داشته باشید:
"چنین سیستم ممکن است به خوبی کار می کنند تا زمانی که یک خط کش قوی در کلات وجود دارد، اما یک بار قدرت خود را کاهش، طبیعی
نتیجه جنگ داخلی بود ... "
19.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.